خلاصه :
قلم علیمحمد افغانی در ساختن تصاویر بسیار تواناست و از پس بیان جزئیات با ظرافتی خاص برآمدهاست.
امّا بیشتر به جنبههای ظاهری توجّه شدهاست.
خوانندهٔ کتاب هنگام مطالعه میتواند تصاویر خانه را به آسانی با توضیحات ظریف نویسنده در ذهن بسازد.
خواننده حتی جزئیترین اجزای چهره و اندام شخصیّتهای قصّه، حتی فرعیترین اشخاص، را در ذهن میبیند.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد
و درون مایه اصلی داستان با واقعیّت اسف بار زندگی زنان در لایههای پائینی جامعه در آ ن سالها ارتباطی نزدیک دارد
و در نکوهش آئین چند همسری است.
در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شدهاست.
این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از آن خود کرد.
نام رمان : شوهر اهو خانم
نویسنده : علیمحمد افغانی
تعداد صفحه : 891
قسمتی از متن رمان :
از روی استفهام و با چشمانی اندک گرد شده به نقره نگاه کرد. مثل آنکه بپرسد: این زن کیست همراه او؟ خیر است انشالله. اما نگاه زن همسایه نیز کمتر از او تعجب انگیز نبود. یک حس باطنی و ناخودآگاه خانم خانه را از ماجرایی ناخوشایند یا لحظههای شوم با خبر کرد. به سرعت برنجش را گرم و کارها را گرد آوری کرد. دستها را با حوله پاک کرد تا نزد شوهرش برود ببیند آن زن کیست؟ غریبه است یا آشنا؟ مسافر است یا مهمان؟
چکاره و چه پیشه است و در هر حال وظیفهی مهمان داری خود را که کدبانوی خانه بود آنطور که باید انجام دهد. نقره در پناه دیوار دزدانه خود را به زیر زمین رساند. خود سید میران پیش از آنکه زنش از در آشپزخانه خارج شود آنجا ظاهر شد:
این آبدار خانه کلیدش کجاست؟ او رنگش تغییر کرده بود. از چشمهای آهو پرهیز مینمود و هنگام گفتن این کلمات دو سه بار ابرویش پرید.
آهو با عجله به اتاق نشیمن رفت، دست کلید کوچکی رو از گًل میخه برداشت و مطیعانه به او داد: با اتاق آبدار خانه چی کار داری؟ این زن همراه تو کی بود؟
مرد در حالی که پایش را برای پاک کردن گل کفش به چوب در آشپزخانه میمالید، بیآنکه یاری نگاه در چشمان زنش داشته باشه گفت:
یکی از بندگان فراوان خدا. یک عترت ویلان مانده و بی پناه از شوهرش طلاق گرفته و چون جا و مکانی زیر سر ندارد دو سه شبی اینجا مهمان توست، تا بعد چه پیش آید. شوهر یا کسانش برای بردنش خواهند آمد. زن ساده دلم از روی غمخواری ندا داد: اه، واه بنده خدا، اسمش چیست؟ زن کیست؟ آیا من خود او یا شوهرش را دیده بودم؟ نکند زن حاجی ملایری خمیرگیر دکان است که میگفتی دائماً با هم در کشمکش طلاقن و به علت آنکه شوهرش به او خرجی نمیدهد از تو خواهش کرد بود چیزی از مزدش را همیشه پیش خودت نگاه داری و هفته به هفته به او بدهی؟
دانلود رمان برای اندروید با فرمت apk
دانلود رمان برای ایفون با فرمت epub
.توجه: لطفا در صورتی که این رمان دارای محتوای غیر اخلاقی بوده و یا شما صاحب این اثر بوده و از پخش آن رضایت ندارید، لطفا از طریق کامنت همین پست ما رو مطلع کنید. با تشکر
تمام حقوق محتوا و فایل ها و تصاویر برای این سایت محفوظ است . قالب طراحی شده توسط قالب بلاگ بیان