دانلود رمان به رسم رقص کولی ها با فرمت پی دی اف , اندروید و ایفون
خلاصه :
از زبان اول شخص روایت میشه و محاوره ای. کسی که داستان رو از زبانش می خونیم، یک دختر کولیه.
کولی توی داستان های روایی، نماد همه ی خواستنی های انسانیه. این دختر، پر از زندگیه. پر از روح و لذت.
مرد داستان پر از غرور و تکبر و ندیدنه. تقابل این دو نفر میون آدم های فرعی دیگه ای که توی داستان داریم، اساس داستان رو تشکیل میده…
قسمتی از متن رمان :
پیرمرد ، سرفه ی ریزی کرد و آن را با مشتش که جلوی دهان گرفته بود ، مهار کرد . سرش را بلند کرد و به مرد جوانی که کنار تختش ایستاده بود نگاه کرد . قد بلند ، شانه های پهن ، ماهیچه های در هم پیچیده ی بازوان که نشان از قدرت بی حد و اندازه ی بدن می داد . اما آنچه این مرد را متمایز می کرد ، هیکل بی نقص و جثه ی درشتش نبود ، چشم های نافذش بود که با ترکیب با ابروهای پرپشت و زمختش ، روح هر جنبنده ای را می کاوید . چشم های مرد ، دو گوی شیشه ای بی روح بودند که عطششان را با تسخیر روح دیگران سیراب می کردند . سرفه ی دیگری در گلوی پیرمرد شکست . نگاه مرد ، از پنجره و دوردست های پشت آن جدا شد و تا روی چشم های پیرمرد ، جریان یافت . وقتی سرفه ها آرام یافتند ، پیرمرد ناله کرد : کارخانه … سرفه ی ریز دیگری را با بلعیدن آب دهانش فرو داد : نگرانم . این مدت که نیستم ، به دست تو میسپارمش . مراقب اوضاع باش . مرد بله ی خشک و محکمی زمزمه کرد . صدایش ، گرمای فریبنده ای در خود پنهان داشت ، اما آن قدر از آن بهره نگرفته بود که خش دار شده بود . کلمات ، می توانستند ، مسحور کنند اما وقتی از دهان او خارج می شدند ، سرد و یخ زده تنها می شکستند و ویران می کردند . بدون کلمه ای دیگر قصد خروج کرد . پیرمرد با خودش تصدیق کرد که این مرد ، صخره ای فتح نشدنی است . مرد ، بعد از خروج تصمیم گرفت برای سرکشی اولیه به کارخانه برود . صحن بزرگ و خالی سیلو را ردیف های ماشین ، پر کرده بود . تایم استراحت بود و سکوتی غلیظ ، فضای همیشه پرهیاهوی کارخانه را پر کرده بود . مرد ، راهش را از میان ردیفی از ماشین ها پیش گرفت و به سمت انتهای سیلو قدم برداشت . با نگاهش ، ماشین ها را بررسی می کرد ، مواد اولیه ای را که کنار آنها تلنبار شدند را از نظر می گذراند و روی محصولی که کنار دیوار ، به بلندای قدش چیده شده بودند چشم می گرداند . هر چه به انتها، نزدیک تر می شد صدای جرینگ جرینگ ظریفی بیشتر در گوشهایش تیزش می نشست . به انتها رسید و در فضایی ، جدا شده از تنه ی کارخانه ، دختری را دید که با لباسهای رنگی اش ، میان جمع کارگران زن و مرد ، ایستاده بود و با کوبیدن پاهایش به زمین ، صدای خلخالش را در فضا پخش می کرد .
دانلود رمان برای موبایل و تبلت با فرمت apk
دانلود رمان برای ایفون با فرمت epub
دانلود رمان برای موبایل و کامپیوتر با فرمت pdf
توجه: لطفا در صورتی که این رمان دارای محتوای غیر اخلاقی بوده و یا شما صاحب این اثر بوده و از پخش آن رضایت ندارید، لطفا از طریق کامنت همین پست ما رو مطلع کنید. با تشکر
رمان های پیشنهادی دیگر :
دانلود رمان کاش هنوزم عاشقم بودی apk , pdf , epub
دانلود رمان این مرد امشب میمیرد apk , pdf و epub
دانلود رمان اسم من الیاست جلد دوم apk , pdf و epub
دانلود رمان بهادر apk , pdf و epub
کلمات کلیدی : بهترین رمان عاشقانه ایرانی از نظر خوانندگان,دانلود جدیدترین رمان های 99,دانلود جدیدترین رمان های ایرانی,دانلود جدیدترین رمان های عاشقانه,دانلود جدیدترین رمان های نودهشتیا,دانلود جدیدترین رمان های پلیسی,دانلود رمان,دانلود رمان pdf,دانلود رمان اندروید,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان با لینک مستقیم,دانلود رمان با پایان خوش,دانلود رمان جدید,دانلود رمان جدید 99,دانلود رمان جدید 99,دانلود رمان جدید نودهشتیا,دانلود رمان طنز,دانلود رمان طنز و کلکل,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان عاشقانه 99,دانلود رمان عاشقانه pdf,دانلود رمان عاشقانه با لینک مستقیم,دانلود رمان عاشقانه برای اندروید با فرمت Apk,دانلود رمان عاشقانه جدید,دانلود رمان عاشقانه جدید apk,دانلود رمان مخصوص گوشی های اندروید,دانلود رمان نودهشتیا,دانلود رمان های ارباب رعیتی,دانلود رمان های عاشقانه اربابی,دانلود رمان های عاشقانه معروف,دانلود رمان های نودهشتیا,دانلود رمان های همخونه ای عاشقانه,دانلود رمان های کل کلی جدید,دانلود رمان کلکلی,دانلود پرخواننده ترین رمان های نودهشتیا,دانلود پرطرفدارترین رمان های عاشقانه,رمان,رمان ایرانی,رمان ایرانی 98ia,رمان ایرانی pdf,رمان ایرانی عاشقانه,رمان عاشقانه,رمان عاشقانه جدید,رمان نودهشتیا
تمام حقوق محتوا و فایل ها و تصاویر برای این سایت محفوظ است . قالب طراحی شده توسط قالب بلاگ بیان