خلاصه :
داستان در مورد پسری به اسم محمد سام هستش که پدر و مادرش فوت کردن و با خانواده پدریش قطع رابطه کرده تا اینکه پدربزرگش فوت میکنه و …. پایان خوش
نام رمان : پیتزا پپرونی
نویسنده : baran_amad
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : 629
قسمتی از متن رمان :
رضا با آرنج زد به شانه بهرام و گفت:
– نگاش کن . دقت کنی میفهمی.
شهرام برای یک لحظه دست از کار کشید و زیر چشمی به جهتی که رضا اشاره کرده بود نگاهی انداخت و آرام زمزمه کرد:
– حالا چرا گیر دادی به این بنده خدا؟!
رضا چند بار سیبیلش رو جوید و گفت:
– دست خودم نیست. اصن یه جوری رو مخه. نگاش کن تو رو خدا.
شهرام کلافه مشغول کارش بود و با همان لحن کلافه گفت:
خوب داره دسشتو میشوره. مگه چیه؟
– میزنم تو سرتا. تو برو تو نخ کارهاش به حرف من میرسی.
– شهرام، باز که دارین ور میزنین. بجنبین مشتری حیرونه.
رضا دسته ای از جعبه های خالی رو جلو کشید و غر زد:
بدم میاد از این مرتیکه. فقط عر میزنه.
– رضا خفه شو. بچسب به کارت.
صدای آقای اعتمادی برای بار دوم ، توجه انها را به خودش جلب کرد:
– سام، اشتراک ۲۴۱ . زود باش.
بعد رو به آشپزخونه داد زد:
– رضا حاضره.
رضا هم صدایش را بلند کرد و داد زد:
-بله آقا!
سام در حالی که با دستمال های تو جیبش دستهایش را خشک میکرد آمد سمت آشپزخانه و گفت:
– سفارش ۲۴۱
دانلود رمان برای موبایل و تبلت با فرمت apk
دانلود رمان برای ایفون با فرمت epub
دانلود رمان برای موبایل و کامپیوتر با فرمت PDF
.توجه: لطفا در صورتی که این رمان دارای محتوای غیر اخلاقی بوده و یا شما صاحب این اثر بوده و از پخش آن رضایت ندارید، لطفا از طریق کامنت همین پست ما رو مطلع کنید. با تشکر
تمام حقوق محتوا و فایل ها و تصاویر برای این سایت محفوظ است . قالب طراحی شده توسط قالب بلاگ بیان