دانلود رمان محله ممنوعه جلد دوم با فرمت پی دی اف , اندروید و ایفون
خلاصه:
مرگ ناگهانی حسام همه رو شوکه کرده. سیاوش، فرید و علی که به این مرگ مشکوکن؛ دنبال دلیل اصلی این اتفاق می گردن. پدرام، پسر مرموزی که ادعا می کنه دوست حسام بوده، دنبالشون راه میوفته تا اونا رو از خطر دور نگه داره. اما چرا؟ جوابش فقط سه کلمه است؛ پدرام همون حسامه.
قسمتی از متن رمان :
همه جا تاریک بود… یه سیاهی عمیق و خالص… حس عجیبی بود… مثل تو فضا معلق بودن… مثل پریدن از یه هواپیما از یه ارتفاع زیاد… دستمو، پامو، صورتمو، بدنمو، هیچی رو حس نمی کردم… چشممو حس نمی کردم اما می دیدم… قبل از معلق شدن، تاریکی که همه جا رو گرفت، حس کردم و بعد تمام احساساتم، حواس پنجگانه و غ*ر*ی*ز*ه ام از بین رفت… زمان معنی نداشت… می شد گفت یه ثانیه س که این احساس رو دارم و معلقم و می شد گفت هزاران ساله که تو این وضعیتم… من بودم و من… شناور در تاریکی… بدون هیچ جسم و احساسی… هیچی معنی نداشت و برام افکار قبل از این اتفاق، خنده دار بود… زندگیم از جلوم می گذشت و من همه رو حس می کردم… انگار که همون لحظه اتفاق افتاده… لحظه ی تولدم… پرستاری که بغلم کرد و با لحن شادی گفت پسره… دستای گرمی که رو سرم نشست و صدای مادری که می گفت سالمه؟ پتویی که دورم پیچیده شد… صدای بوق بوق دستگاه های اتاق عمل… دست بزرگی که حمایت گرانه دستمو فشرد و صدایی که با بغض بود: به زندگی خوش اومدی حسام… ب*و*س*ه ی شیرینی که رو نصف صورتم نشست و صدای قدم های محکم پدری که داشت دور می شد… نگاه های پر تنفر مرد جوونی که حتی یک بار دستمو نگرفت… پسر کوچیک کنجکاوی که با لبخند کنارم نشست… لحظه های پر از حضور مادر و خالی از حضور پدر… دختر کوچیکی که این بار من با تعجب نگاش می کردم… دستای کوچیک و ظریف کسی که خواهرم بود و تو دستم گم می شد… مدرسه رفتن های دوتایی با برادر بزرگم… پسر شیطونی که روز اول مدرسه کنارم نشست و گفت: من سیاوشم. اسم تو چیه؟… صدای بلند معلم ها… تنفر مردی که هر لحظه بیشتر می شد… گربه ی بزرگ و سیاهی که همیشه جلوی پنجره اتاقم می نشست… چشمای براقش که تو تاریکی می درخشید… احساس حضور هر شبه ی آدمی تو تاریکی اتاقم… درس خوندنم تو شب و نور کم اتاق… نتیجه ی کنکوری که زیاد باب میلم نبود… همراه رفیق چندین ساله شدن… خنده های بلند چهار نفره که تو خونه ی کوچیکی می پیچید… چشمای سبز شیطونی که برق می زد… گیج بازیا و سوتی های پسر لاغر و درازی که می خندید… تشر زدن های پسر جدی و اخمویی… طعنه های مرد میان سالی که همراه دختری پوزخند می زدند… دختر چشم عسلی که می گفت: من از قانونای مزخرف متنفرم… احساس خفه شده ای تو قلبم… پسر زخمی و خونی که گوشه ای افتاده بود… چشمای سبزی که بسته شدن… برف سفیدی که رو زمین می نشست… دست دختری که به سمتم دراز شده بود… انرژی سیاهی که همه جا رو گرفت و معلق شدن… تکرار دوباره و دوباره تمام لحظه ها… همه چیز برام جالب بود…
احساس کردم از پشت کشیده شدم… چیزی منو به سمت عقب می کشید… همراهش شدم و برگشتم عقب و با انفجاری از سیاهی، احساس معلق بودن، از بین رفت و با ضربه ی سنگینی، تمام احساسات وارد بدنم شد…
چشمامو یه دفعه ای باز کردم و نفس عمیقی کشیدم. چیزی جلوی نفس کشیدنم رو می گرفت. دست بردم سمت دهنم که لوله ای که تو دهنم بود رو لمس کنم. با دیدن دستی که به سمتم دراز شد، چشمام گشاد شد. دستمو برای دور کردنش تکون دادم و با تعجب دیدم اون دست هم تکون خورد. در کمال تعجب فهمیدم این دست کوچیک با پوست سبزه، مال منه.
پرده ی کنار تختم کشیده شد و دختر جوونی که لباس سفیدی تنش بود، چند لحظه با تعجب به چشمای بازم نگاه کرد و بعد به سمت مخالف من دوید و از محدوده ی دیدم خارج شد.
دانلود رمان برای اندروید،تبلت با فرمت apk
دانلود رمان برای ایفون با فرمت epub
دانلود رمان برای موبایل و کامپیوتر با فرمت PDF
.توجه: لطفا در صورتی که این رمان دارای محتوای غیر اخلاقی بوده و یا شما صاحب این اثر بوده و از پخش آن رضایت ندارید، لطفا از طریق کامنت همین پست ما رو مطلع کنید. با تشکر
کلمات کلیدی: داستان ترسناک، داستان فانتزی، داستان و رمان علمی و تخیلی، دانلود رمان تخیلی، دانلود رمان ترسناک، دانلود رمان ژانر وحشت، داستان ترسناک، دانلود رمان هیجان انگیز، رمان فارسی تخیلی، داستان تخیلی، مجموعه داستان ترسناک، داستان فارسی ترسناک، داستان ایرانی، داستان تخیلی، دانلود داستان ترسناک، داستان دراماتیک، بهترین رمان عاشقانه ایرانی از نظر خوانندگان,دانلود جدیدترین رمان های 99,دانلود جدیدترین رمان های ایرانی,دانلود جدیدترین رمان های عاشقانه,دانلود جدیدترین رمان های نودهشتیا,دانلود جدیدترین رمان های پلیسی,دانلود رمان,دانلود رمان pdf,دانلود رمان اندروید,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان با لینک مستقیم,دانلود رمان با پایان خوش,دانلود رمان جدید,دانلود رمان جدید 99,دانلود رمان جدید 99,دانلود رمان جدید نودهشتیا,دانلود رمان طنز,دانلود رمان طنز و کلکل,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان عاشقانه 99,دانلود رمان عاشقانه pdf,دانلود رمان عاشقانه با لینک مستقیم,دانلود رمان عاشقانه برای اندروید با فرمت Apk,دانلود رمان عاشقانه جدید,دانلود رمان عاشقانه جدید apk,دانلود رمان مخصوص گوشی های اندروید,دانلود رمان نودهشتیا,دانلود رمان های ارباب رعیتی,دانلود رمان های عاشقانه اربابی,دانلود رمان های عاشقانه معروف,دانلود رمان های نودهشتیا,دانلود رمان های همخونه ای عاشقانه,دانلود رمان های کل کلی جدید,دانلود رمان کلکلی,دانلود پرخواننده ترین رمان های نودهشتیا,دانلود پرطرفدارترین رمان های عاشقانه,رمان,رمان ایرانی,رمان ایرانی 98ia,رمان ایرانی pdf,رمان ایرانی عاشقانه,رمان عاشقانه,رمان عاشقانه جدید,رمان نودهشتیا
فوق العاده و قشنگ به این میگن رمان نه اون چیزای الکیه مسخره نویسندش واقعا خیلی خوب نوشته
من دانلودش کردم اما چرا نمیا برام رمان لطفااااااااا لطفااا توی فروشگاه بزارین تروخدااا لطفاا لطفا حدقل بگین ایا توی فروشگاههم میزارین کی میزارین این سوالو لطفا پاسخ بدین
من چطوری میتونم جلد دومش رو دانلود کنم لطفااا بگین
میشه بگین این کتاب میشه از کجا خرید؟
خیلی کتاب خوبه و عالیه هست
این جلد اولشه یا دوم؟ خیلی تعریفش رو شنیدم
پوووووف ڪاش جلد دومشو تو فروشگاه بزارین😒😔
رمـــــان خوبیہ حتما بخونید
واقعا رمان زیبایی بود واقعا عالی بود ای کاش میشد از روی این رمان زیبا بتونن ی فیلم بسازن که خیلی راحت تر بشه نگا کرد من این داستانو قبلا خونده بودم و الان دوباره افتادم دنبال این داستان
ووویییی چ وحشتناک😨😨😨ینی چی ک پدرام همون حسامه😨فقط اینفوی رمان نصفه شبی باعث گرخیدنم شد😶😅
تمام حقوق محتوا و فایل ها و تصاویر برای این سایت محفوظ است . قالب طراحی شده توسط قالب بلاگ بیان