نام رمان : جدال پر تمنا
نویسنده : هما پور اصفهانی
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : 584
خلاصه :
رمان روایتگر داستان یک دختر مسیحی است
که در اولین روز دانشگاه با یک پسر تصادف میکند
و همین تصادف موجب ایجاد بحث و دعوا بین این دو میشود.
به صورت اتفاقی دخترک قصه با خواهر رانندهی ماشین در دانشگاه دوست های صمیمی میشوند و… .
خلاصه :
رمانی مختلط از شخصیتهای رمانهای قرار نبود، جدال پر تمنا، توسکا و روزای بارونی…
بازی سرنوشته… امتحان پس دادن بندههاست… خدا عاشقا رو دوست داره و گاهی تصمیم میگیره ببینه چند مرده حلاجن…
وقتی قراره عاشقا ترفیع بگیرن باید از یه امتحان سخت عبور کنن…
یا اونقدر عاشقن که از این امتحان سر بلند می یان بیرون و می رن مرحله بعد … یعنی عاشقتر میشن…
و پیش خدا عزیزتر…
یا این که … سقوط می کنن! عشق رو رها میکنن و تنهایی رو انتخاب میکنن … اون مجازاتیه که خدا براشون در نظر گرفته…
این رمان می خواد به همه عاشقا بگه، صبور باشین، طاقت داشته باشین، به هم فرصت بدین،
با هم باشین! این جوری از اون امتحان سر بلند بیرون می یاین … وگرنه سزاتون سقوطه!
خلاصه رمان افسونگر
داستان رمان افسونگر درباره امیلی واتسون(افسون) است که برادرش او را خیلی اذیت میکند و خیلی بد جنس است. روزی افسون با پسری به نام دنیل آشنا میشود و بعد از مدتی عاشق همدیگر میشوند. در ادامه افسون تصمیم میگیرد که با دنیل زندگی کند. افسون به برادش چیزی نمی گوید اما تا اینکه اتفاقاتی برای آن ها پیش می آید….
[چون فضای فرهنگی اروپاییها برای بیان کردن یه سری از مسائل بازتر است در نتیجه نویسنده لوکیشن رمان رو اروپا و شهر لندن در نظر گرفته است. ولی با این وجود سعی شده است شخصیت ها و خلق و خوی آن ها شبیه به ایرانی ها باشد که حتی در جایی از رمان لوکیشن عوض میشه و این تفاوت ها رو به وضوح میشه مشاهده کرد.]
دخمه خونین (به انگلیسی: Tunnels of blood) نام کتابی از دارن شان و سومین کتاب از سری داستانهای قصههای سرزمین اشباح است.
خلاصه :
داستان سال ها پیش آغاز شد.
وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی زندگی من و تو گذاشت.
شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق آتشین در گذشته باعث یک عشق آتشین دیگر در آینده شود.
اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد.
باید تقاص پس بدهیم، هم من هم تو، تقاص گناهی که نکردیم و…
خلاصه داستان:
سیگار شکالتی روایتگره داستان یه مرده.
یک مرد خسته و تنها. بریده از همه و چنگ انداخته به دنیا برای نجات خودش از هر سقوطی.
نه تنها خودش که هر کس دیگه ای که شاید مبتلا بشن به دردی که اون کشیده و چشیده.
با سلول به سلول تنش. با ذره ذره و قطره قطره خونش.
می خواد ریسمانی باشه برای بالا کشیدن هر کسی که تو قعر چاه تنهایی و ضلالت فرو می ره.
حتی اگه باعث بشه خودش سقوط کنه…
خلاصه ی داستان:
دختری از جنس همه دخترا … که ناخواسته وارد راهی می شه که براش خیلی چیزا به وجود می یاره … شهرت … رقابت … ثروت … و چیزی که توی عقلش هم نمی گنجید هیچ وقت … عشق!!! عشقی از نوع ناب در روزگاری که نامش هم کیمیاست …
ماجرا درپاره ی دختری به نام ترساست
که 2 سال پشت کنکور مونده و الان منتظر نتیجه ی کنکورشه . مادر ترسا چند سال پیش فوت کرده
ترسا با پدر و مادربزگش >> عزیزجون << زندگی می کنه.
خواهر بزرگ ترسا ازدواج کرده .
ترسا آرزو داره که بره به کانادا و اونجا دارسشو ادامه بده .
ولی پدرش به خاطر تجربه ی تلخی که در رابطه با فرستادن آتوسا >>خواهر ترسا<< به خارج داشته تحت هیچ شرایطی راضی نمی شه که ترسا رو بفرسته کانادا،
به همین دلیل ترسا و دوستاش تلاش میکنند با هم فکری هم راهی برای راضی کردن پدر ترسا پیدا بکنند
و موفق هم میشند ولی برای عملی شدن این راه یه سری اتفاقات میفته و شخصی وارد زندگی ترسا میشه و مسیر زندگی ترسارو تغییر میده …
خلاصه :
گیرم که باخته ام !!!
اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد .
شوخی که نیست , من شاه شطرنجم !!!
تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم .
آرزو طلب نمیکنم، آرزو میسازم .
خلاصه داستان: دختری به اسم کیانا که یک بار طعم شکست رو چشیده بهش این فرصت داده میشه تا روی پاهای خودش وایسه.
و زندگیشو اونجور که دوست داره بسازه تا شاید توی این راه طعم عشق واقعی رو با تمام پستی و بلندی هاش بچشه…
تمام حقوق محتوا و فایل ها و تصاویر برای این سایت محفوظ است . قالب طراحی شده توسط قالب بلاگ بیان