خلاصه :
مردی سی و چند ساله است که تموم زندگیش رو به نفرت از زنها گذرونده و به سخت گیر و وسواسی بودن معروفه! اما حالا طی یک اتفاق، سویل رو پیدا میکنه. سویلی که یک دختر ربوده شده و شکنجه دیده است، اما هنوز امید به زندگی بهتر داره تا بتونه جهنم گذشته رو با بهشت ساخته شده توسط عماد تغییر بده.
نام رمان : سویل
به قلم : صبا_ت
ژانر : رمان عاشقانه | رمان اجتماعی
تعداد صفحات : 771
قسمتی از رمان بانوی دلبر:
نیازی نبود امشب با مادر به اینجا بیایم… میدونم که جوابتون جز مثبت نیست. اگرم مشکل از نظرتون سن من و دخترتونه
باید بگم که سن اصلا برای من مهم نیست. من از دخترتون خوشم اومده
و چیز دیگه ای اهمیت نداره. بابا اخم کرد اما جلوی خودشو گرفت تا چیزی بار ارباب نکنه…
نام رمان : تب داغ گناه
نویسنده : نیلوفر قائمی فر
تعداد صفحات : 406
ژانر : عاشقانه
خلاصه :
آرمین پسر زیبا و مغروری که اومده تا انتقام بگیره انتقام گذشته ی تلخی که مردی برای او و خانواده اش رقم زده.
تاوان گناهی که درگذشته رخ داده رو چه کسی باید بده دختری بی گناه که از هیچ چیز خبر نداره…
موضوع رمان : عاشقانه
نویسنده رمان : منا معیری
تعداد صفحات رمان: ۲۶۰ صفحه
خلاصه رمان :
برای مادر بودن لازم است که زن بودن را احساسش کرد.
داستان رمان سرنوشت یک زن سی ساله است که زن بودن را نمی شناسد…
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری…
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو، دلواپسی…
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خواب های کودکانه تو، بیداری!
خلاصه داستان:
سیگار شکالتی روایتگره داستان یه مرده.
یک مرد خسته و تنها. بریده از همه و چنگ انداخته به دنیا برای نجات خودش از هر سقوطی.
نه تنها خودش که هر کس دیگه ای که شاید مبتلا بشن به دردی که اون کشیده و چشیده.
با سلول به سلول تنش. با ذره ذره و قطره قطره خونش.
می خواد ریسمانی باشه برای بالا کشیدن هر کسی که تو قعر چاه تنهایی و ضلالت فرو می ره.
حتی اگه باعث بشه خودش سقوط کنه…
رمان اسطوره درباره دختری دانشجو به نام شاداب است.
این دختر در ترم سه رشته مهندسی عمران در دانشگاه تهران درس میخونه.
وضعیت مالی خانواده شاداب ضعیف است و برای گذران زندگی مجبور میشه در کنار تحصیل به دنبال کاری نیمه وقت بگرده.
تبسم دوست شاداب اون رو برای کار به یک شرکت تبلیغاتی معرفی میکنه که رئیس این شرکت مردی به نام دیاکو است.
شاداب دیاکو رو از قبل میشناخته و عاشق اون بوده در حالی که دیاکو از این موضوع بی خبر بوده است.
و…
رمان جنجالی گناهکار دلنوشنته های یک پسر و دختر یه نام های آرشام و دلارام با ویژگی های خیلی خاص را بیان میکند که طی یک داستان طولانی ماجرا های هیجان انگیزی را تجربه می کنند.
خلاصه:
گناهکارِ قصه ی ما یه مردِ..آرشام..مردی که به ظاهر خودش رو گناهکار نمی دونه..ولی..
حِرفه ش چیه؟..زورگیری؟!..باج گیری؟!..کلاهبرداری؟!..یا..
گناهش خلافه یا خلافش گناه؟..شاید هم هر دو..
گناهکارِ قصه ی ما دل داره؟!..وجدان داره؟!..من که میگم داره..ولی اگر دل داره و وجدان حالیشه پس چرا شد گناهکار؟!!..
چی شد که آرشام این مسیر رو تو زندگیش انتخاب کرد و تهش رسید به اینجا که این اسم شد لقبش؟!لقبی که خودش به خودش داد ولی کسی جرات نداشت اونو گناهکار بخونه..
تمام حقوق محتوا و فایل ها و تصاویر برای این سایت محفوظ است . قالب طراحی شده توسط قالب بلاگ بیان