خلاصه :
داستان در ارتباط با زندگی یه پسری هست که به دون ژوانیسم مبتلاس و با وجود روابط زیادی که داره اما هیچ جنس مخالفی تو زندگیش نیست که حضور دائمی داشته باشه!
شخصیت داستان ما موقعیت اجتماعی بالایی هم داره یک خلبان بزرگ و حرفه ای،کسی که بیشتر پرواز های بین المللی رو هدایت میکنه…
نام رمان : دون جووانی
نویسنده : mahtabiii75
ژانر : عاشقانه - اجتماعی
تعداد صفحات : 861
خلاصه :
مادر جوانی با وجود دختری نوجوان تصمیم به ازدواجی اشتباه میگیرد…
نام رمان: آغوش سرخ
نویسنده: کیاندخت ۷۰
ژانر: عاشقانه / اجتماعی / غمگین
تعداد صفحات: ۴۰۳
خلاصه داستان:
داستان رمان در مورد یه دختره شایدم بیشتر از یه دختر یه خانواده یا یه محله.
خونه ی این دختر تو طرح شهرداری برای ساخت بزرگراه قرار می گیره و در نتیجه کل محل باید اونجا رو تخلیه کنن.
اما بعد این همه سال مثل یه خانواده شدن.
اونقدر نزدیک که دور بودنشون از هم سخته.
و این میشه که تصمیم می گیرن با پول فروش خونه یه آپارتمان ۱۰ واحدی چند محله بالاتر بگیرن که همه بتونن با هم باشن و باز هم همسایه و داستان از این خونه شروع میشه از یه واحد خالی مونده که یه همسایه جدید واردش میشه…
موضوع رمان لالایی بیداری: عاشقانه ، اجتماعی
نویسنده رمان: آرام رضایی
تعداد صفحات رمان: ۳۷۲ صفحه
خلاصه :
همراز خواهری داشته که بخاطر خیانت شوهرخواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره..حالا سالها از اون زمان گذشته وهمراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه ..دراین راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره..دونفرکه خاطره ی بدی ازهم درگذشته دارن از دو دنیای متفاوت…پسری مغرور وسرد درمقابل دختری لطیف وبی غل وغش…لحظه های حل شدن این تفاوت واختلاف اونقدر شیرین وقابل لمسشدنه که همتون لذت میبرید…پایان خوش
نام رمان : بانوی قصه
نویسنده: beste
تعداد صفحات: 1494
خلاصه :
داستان این رمان درباره ی دختری است که در گذشته برایش اتفاق های ناگوار و ناخوشایندی افتاده است.
او مجبور است برای پر کردن وقت های خالی خود سرکار برود.
برای کار کردن به شرکتی می رود که…
موضوع رمان : عاشقانه ، اجتماعی
نویسنده رمان: زهره کلهر
تعداد صفحات رمان: ۵۲۶ صفحه
خلاصه :
دربارهی پیرزنی به نام محبوبه است که سالهای پایانی عمر خود را سپری میکند، برادرزادهی او که دختری زیبا و احساسی به نام سودابه است و شباهت بسیار زیادی به عمهی خود دارد در شرف ازدواجی عجولانه و عاطفی است. پدر و مادر سودابه که با ازدواج او مخالف هستند و گمان میکنند سرنوشت او هم همانند عمهاش میشود، از محبوبه خواهش میکنند که داستان غمانگیز زندگی خود را روایت کند تا درس عبرتی برای سودابه شود و پس از آن بتواند به درستی تصمیم بگیرد.
محبوبه داستان عشق و عاشقی خودش را که در نخستین سالهای حکومت رضاشاه در ایران رخ داده است را روایت میکند؛ داستان دربارهی عشق دختری از خانوادهای بافرهنگ و باسواد به شاگرد نجاری به اسم رحیم است. محبوبه از اصرارهای خودش و مخالفتهای خانوادهاش برای این ازدواج سخن میگوید و آنچه بر سر این ازدواج آمده است را برای سودابه شرح میدهد.
نام رمان : بامداد خمار
نویسنده : فتانه حاج سید جوادی
تعداد صفحات : 323
خلاصه :
قلم علیمحمد افغانی در ساختن تصاویر بسیار تواناست و از پس بیان جزئیات با ظرافتی خاص برآمدهاست.
امّا بیشتر به جنبههای ظاهری توجّه شدهاست.
خوانندهٔ کتاب هنگام مطالعه میتواند تصاویر خانه را به آسانی با توضیحات ظریف نویسنده در ذهن بسازد.
خواننده حتی جزئیترین اجزای چهره و اندام شخصیّتهای قصّه، حتی فرعیترین اشخاص، را در ذهن میبیند.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد
و درون مایه اصلی داستان با واقعیّت اسف بار زندگی زنان در لایههای پائینی جامعه در آ ن سالها ارتباطی نزدیک دارد
و در نکوهش آئین چند همسری است.
در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شدهاست.
این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از آن خود کرد.
نام رمان : شوهر اهو خانم
نویسنده : علیمحمد افغانی
تعداد صفحه : 891
خلاصه :
به سر آستین پاره ى کارگرى که دیوارت رو مى چینه و به تو مى گه ارباب نخند… به پسرکى که آدامس مى فروشه و تو هرگز نمى خرى نخند… به پیرمردى که تو پیاده رو به زحمت راه مى ره و شاید چند ثانیه ى کوتاه معطلت کنه نخند… به دبیرى که دست و عینکش گچیه و یقه ى پیراهنش جمع شده نخند… به دستاى پدرت، به جارو کردن مادرت نخند…
به دختر بچه ى کبریت فروشى که حالا کبریت هاش تموم شده نخند… به دخترکى که درد داره نخند… شاید دردش تو کلمه ى درد نگنجه… درکش نمى کنى… قبول… نمى فهمیش… باشه… ولى بهش نخند… شاید… همون ته خنده ى روى لبت یه درد بزرگتر واسش باشه… اونقدر بزرگ که گاهى فکر مى کنه بى حس شده… کاش مى شد بجاى خندیدن بهش پا به پاش… با غم هاش… گریه کنى… شاید گریه خیلى وقتا بهتر از خندیدن باشه!
گریه با دخترى که از جنس ماست… دخترى که بعد از پشت سر گذاشتن اون همه درد حالا به عشق رسیده… عشقى که قراره زندگى شو نجات بده… هونام… همون قدیسه ى نجس!!! مى خواد هویتشو بشناسه… هویتى که ازش دریغ شده…..
نام رمان : محکوم شب پر گناه
نویسنده : کلاله قربانی
تعداد صفحات : 268
خلاصه :
دختری که پدر و مادرش رو نمی شناسه.
اون باید تنهایی با جامعه ای که به اون انگ دختر خراب زدن مبارزه کنه…
اون باید زنده و پاک بمونه!
نام رمان : قدیسه نجس
نویسنده : کلاله قربانی
تعداد صفحات : 307
خلاصه :
لیلی دختری است با بیماری کلیوی که مانی نوه پیرمرد و پیرزنی که او با آنها زندگی می کند عاشقش می شود.
پیمان عشق می بندند و مانی به شیراز برای ادامه تحصیل می رود. نوه دیگر پیرمرد از فرانسه برمی گردد و از لیلی خواستگاری می کند.
در همان حال کلیه خود را هم به او می دهد. لیلی مجبور به پذیرفتن خواسگاری او می شود.و …
نام رمان : اشک لیلی
نویسنده : مریم دالایی
تعداد صفحات: 237
ژانر : عاشقانه
تمام حقوق محتوا و فایل ها و تصاویر برای این سایت محفوظ است . قالب طراحی شده توسط قالب بلاگ بیان