خلاصه :
داستان در مورد پسری به اسم محمد سام هستش که پدر و مادرش فوت کردن و با خانواده پدریش قطع رابطه کرده تا اینکه پدربزرگش فوت میکنه و …. پایان خوش
نام رمان : پیتزا پپرونی
نویسنده : baran_amad
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : 629
خلاصه :
گاهی اوقات ادم شکست می خوره تو زندگی اما هر شکستی نشونه ی تموم شدن زندگی نیست نشونه ی نابودشدن آرزو ها نیست گاهی شکست می خوری و بلند میشی بلند میشی وقوی تر از گذشته برای زنده بودن می جنگی برای تمام داشته ها و نداشته هات میجنگی گاهی اوقات یه حسی نمی ذاره تو شکست رو قبول کنی یه حسیه که نابه و دوست داشتنیه یه حس مقدس حس مادری تو برای بچه ات می مونی و می جنگی دخترقصه ی ما یه دختر مجرد منتظر شاهزاده سوار بر اسب سفید نیست یه مادر بارداره یه مادری که ازدواج اول ناموفقی داشته یه مادری که برای فرزندش هر کاری میکنه مغرور می ایسته و می جنگه توی داستان ما پر از شخصیت های رنگارنگ دکترسعادتی که می شه پشت و پناه روشنایی که میشه خواهر تبسمی که میشه یه همدم……
نام رمان : شیرینی شیدایی
نویسنده : بهرک مقدم
ژانر : عاشقانه - اجتماعی
تعداد صفحات : 789
خلاصه :
توی یکی از همین برجای بلند و سر به فلک کشیده شهر پر ازدود و آلودگی شهر تهران مردی زندگی میکنه که سالهاست تاری از تنهایی به دور خودش تنیده و تموم زندگیش توی کارش خلاصه شده.
این مرد تنها، یه مرد بی معاشرته که به اجبار پدرش پا تو محله ای میذاره که براش یه دنیای ناشناخته ست.
یه دنیا با آدم های جور واجور و رنگارنگ که هیچ کدومشون شبیه به اون نیستن.
تو این محله ودنیای ناشناخته دختری رو میبینه که کاملا نقطه مقابلشه.
اما با وجود تموم تفاوت ها و تناقض ها مرد بی معاشرت قصه دل میبازه و پا به یک مثلت بزرگی به نام عشق میذاره که زندگیش رو دگرگون میکنه.باید دید عاشق بی معاشرت ما میتونه قلب این دختر رو که سالهاست برای مرد دیگه ای می تپه رو بلرزونه یانه.
باید دید مرد بدلی قصه ما که سفت و سخت سعی در پنهان کردن هویت واقعیش از دختر داستان و خیلیای دیگه داره، میتونه تو این مثلث پیروز بشه یا…
موضوع رمان : اجتماعی ، عاشقانه
نویسنده : فاطمه زایریتعداد صفحات : 351
خلاصه :
مثل همه ی رمانها یه دختر داریم و یه پسر …
و یه سری اتفاقات …
دختر قصمون شغلش ؟! شغلی مخالف رشته تحصیلیش …
پسر قصمون ولی مطابق رشته تحصیلی … ولی تو یه محیط کاری … اوه اوه …
هر دو شوخ … پررو … کل کلی … مهربون … مغرور … گاهی عصبی … ولی …غم هم دارن غصه هم دارن …
داستان از تصادفی شروع میشه که هیچ کدوم خودشونو مقصر نمیدونن و …
نام رمان : مهندسین اخمو و شیطون
نویسنده : tina27
ژانر : عاشقانه-طنز
تعداد صفحات : 219
خلاصه :
داستان در ارتباط با زندگی یه پسری هست که به دون ژوانیسم مبتلاس و با وجود روابط زیادی که داره اما هیچ جنس مخالفی تو زندگیش نیست که حضور دائمی داشته باشه!
شخصیت داستان ما موقعیت اجتماعی بالایی هم داره یک خلبان بزرگ و حرفه ای،کسی که بیشتر پرواز های بین المللی رو هدایت میکنه…
نام رمان : دون جووانی
نویسنده : mahtabiii75
ژانر : عاشقانه - اجتماعی
تعداد صفحات : 861
خلاصه :
پسری به اسم سام هستش!بر اثر اتفاقاتی میافته زندان اما بعد از اینکه از زندان آزاد میشه دیگه اون سام سایق نیست !اونقدراز آدمای دور واطرافش متنفره که کسی جز خودش براش مهم نیست!سرد شده خشک شده مغرور شده از همه کینه به دل داره اما…داستان این جوری نمیمونه!اونقدر اتفاقات هیجان انگیز میافته که سام…
نام رمان : کوه غرور
نویسنده : mahtabiiii75
تعداد صفحات : 385
خلاصه :
درباره ی دختری ۱۷ سالس که تو یه ساختمون ۵ طبقه با مادرش در طبقه پنجم زندگی می کنن.یه پسری هم طبقه اول زندگی میکه که تا به حال ندیدتش که سر یه موضوع میشه که…
دختری از جنس باد…نرم و لطیف….مانند نسیمی لذت بخش که دل هر کسی رو میبره…..پسری از جنس سنگ…..سخت و غیر قابل نفوذ….ولی او نمی تونه جلوی این دختر دووم بیاره….دل و ایمونشو از بین میبره……ولی انقدر سرد و مغروره مه حتی به روی خودش هم نمیاره…………و این براش مشکل بزرگی و به وجود میاره…..دختری با زیبایی خیره کننده …….به پاکی و زلالی اب……ولی دختر شیطون و شاد ما عاشق نمی شه و این کار پسر مغرور و سخت میکنه……اون سخت عاشق میشه….خیلی سخت……و حالا معلوم نیست که…
نام رمان : همسایه مغرور من
نویسنده : ملیکا 1998
تعداد صفحات : 302
ژانر : عاشقانه
خلاصه :
مادر جوانی با وجود دختری نوجوان تصمیم به ازدواجی اشتباه میگیرد…
نام رمان: آغوش سرخ
نویسنده: کیاندخت ۷۰
ژانر: عاشقانه / اجتماعی / غمگین
تعداد صفحات: ۴۰۳
خلاصه :
سالها پیش، وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی زندگی من و تو گذاشت.
شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق آتشین در گذشته باعث یک عشق آتشین دیگر در آینده شود.
اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد.
باید تقاص پس بدهیم، هم من هم تو، تقاص گناهی که نکردیم…
خلاصه داستان:
داستان رمان در مورد یه دختره شایدم بیشتر از یه دختر یه خانواده یا یه محله.
خونه ی این دختر تو طرح شهرداری برای ساخت بزرگراه قرار می گیره و در نتیجه کل محل باید اونجا رو تخلیه کنن.
اما بعد این همه سال مثل یه خانواده شدن.
اونقدر نزدیک که دور بودنشون از هم سخته.
و این میشه که تصمیم می گیرن با پول فروش خونه یه آپارتمان ۱۰ واحدی چند محله بالاتر بگیرن که همه بتونن با هم باشن و باز هم همسایه و داستان از این خونه شروع میشه از یه واحد خالی مونده که یه همسایه جدید واردش میشه…
موضوع رمان لالایی بیداری: عاشقانه ، اجتماعی
نویسنده رمان: آرام رضایی
تعداد صفحات رمان: ۳۷۲ صفحه
تمام حقوق محتوا و فایل ها و تصاویر برای این سایت محفوظ است . قالب طراحی شده توسط قالب بلاگ بیان